سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 311

1. ای سنایی در ره ایمان قدم هشیار زن

2. در مسلمانی قدم با مرد دعوی‌دار زن

3. ور تو از اخلاص خواهی تا چو زر خالص شوی

4. دیدهٔ اخلاص را چون طوق بر زنار زن

5. پی به قلاشی فرو نه فرد گرد از عین ذات

6. آتش قلاشی اندر ننگ و نام و عار زن

7. درد سوز سینه را وقت سحر بنشان ز درد

8. وز پی دردی قدم با مرد دردی خوار زن

9. عالم سفلی که او جز مرکز پرگار نیست

10. چون درین کوی آمدی تو پای بر پرگار زن

11. خانهٔ خمار اگر شد کعبه پیش چشم تو

12. لاف از لبیک او در خانهٔ خمار زن

13. ورت ملک و ملک باید پای در تحقیق نه

14. ورت جاه و مال باید دست در اسرار زن

15. ور نخواهی تا چو فرعون لعین گردی تو خوار

16. پس چو ابراهیم پیغمبر قدم در نار زن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه شادی و عشرت باشد، ای دوست
* در آن خانه که مهمانش تو باشی
شعر کامل
عراقی
* چو خورشید بر چرخ بنمود تاج
* زمین شد به کردار تابنده عاج
شعر کامل
فردوسی
* تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
* وجود نازکت آزرده گزند مباد
شعر کامل
حافظ