غزل شمارهٔ 312
1. ای برادر در ره معنی قدم هشیار زن
2. در صف آزادگان چون دم زنی بیدار زن
3. شو خرد را جسم ساز و عقل رعنا را بسوز
4. تیغ محو اندر سرای نفس استکبار زن
5. گردن اندر راه معنی چند گه افراشتی
6. تیغ معنی را کنون بر حلق دعوی دار زن
7. گامزن مردانه وار و بگذر از موت و حیات
8. از دو کون اندر گذر لبیک محرم وار زن
9. از لباس کفر و ایمان هر دو بیرون آی زود
10. نرد باری همچو ابراهیم ادهموار زن
11. سالکان اندر سلامت اسب شادی تاختند
12. یک قدم اندر ملامت گر زنی بیدار زن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده