سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 315

1. عاشقا قفل تجرد بر در آمال زن

2. در صف مردان قدم بر جادهٔ اهوال زن

3. خاک کوی دوست خواهی جسم و جان بر باد ده

4. آب حیوان جست خواهی آتش اندر مال زن

5. مالرا دجال دان و عشق را عیسی شمار

6. چون شدی از خیل عیسی گردن دجال زن

7. هر که را درد سرست از دست قیفالش زنند

8. گر ترا درد دل‌ست از دیدگان قیفال زن

9. ای مرقع‌پوش بی‌معنی که گویی عاشقم

10. لال شو زین لاف و قفلی بر زبان لال زن

11. تا کی از جور تو ای گندم نمای جو فروش

12. رو یکی ره این جو پوسیده را غربال زن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خود ز فلک برتریم وز ملک افزونتریم
* زین دو چرا نگذریم منزل ما کبریاست
شعر کامل
مولوی
* عمر بگذشت و شب تاریک هجر آخر نشد
* یا شبم کوتاه می‌بایست، یا عمرم دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* عشق را در کشور ما آبروی دیگرست
* یوسف اینجا بر سر راه زلیخا می رود
شعر کامل
صائب تبریزی