سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 334

1. ای نموده عاشقی بر زلف و چاک پیرهن

2. عاشقی آری ولیکن بر مراد خویشتن

3. تا ترا در دل چو قارون گنجها باشد ز آز

4. چند گویی از اویس و چند گویی از قرن

5. در دیار تو نتابد ز آسمان هرگز سهیل

6. گر همی باید سهیلت قصد کن سوی یمن

7. از مراد خویش برخیز ار مریدی عشق را

8. در یمن ساکن نگردی تا که باشی در ختن

9. آز را گشتن دگر آن آرزو دیدن دگر

10. هر دو با هم کرد نتوان یا وثن شو یا شمن

11. بی جمال یوسف و بی سوز یعقوب از گزاف

12. توتیایی ناید از هر باد و از هر پیرهن

13. باده با فرعون خوری از جام عشق موسوی

14. با علی در بیعت آیی زهر پاشی بر حسن

15. پای این میدان نداری جامهٔ مردان مپوش

16. برگ بی‌برگی نداری لاف درویشی مزن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هوش و عقلم برده‌اند از دل تمام
* آن دو نرگس بر رخ چون نار یار
شعر کامل
سنایی
* بهشت عدن اگر خواهی بیا با ما به میخانه
* که از پای خمت روزی به حوض کوثر اندازیم
شعر کامل
حافظ
* ای که با سلسله زلف دراز آمده‌ای
* فرصتت باد که دیوانه نواز آمده‌ای
شعر کامل
حافظ