سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 37

1. تا بدیدم بتکده بی بت دلم آتشکدست

2. فرقت نامهربانی آتشم در جان ز دست

3. هر که پیش آید مرا گوید چه پیش آمد ترا

4. بر فراق من بگرید گوید این مسکین شدست

5. ای فراق از من چه خواهی چون بنفروشی مرا

6. جای دیگر ساز منزل نه جهان تنگ آمدست

7. تا مگر سنگین دلت را رحمت آید بر دلم

8. سنگ را رحمت نباشد این حدیثی بیهدست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
* نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
شعر کامل
سنایی
* نسبت قد بلند تو چو کردم با سرو
* سخن مردم کوته نظرم یاد آمد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
* آن جا جز آن که جان بسپارند چاره نیست
شعر کامل
حافظ