سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 398

1. باز این چه عیاری را شب پوش نهادستی

2. آشوب دل ما را بر جوش نهادستی

3. باز آن چه شگرفی را بر شعلهٔ کافوری

4. صد کژدم مشکین را بر جوش نهادستی

5. در حجرهٔ مهجوران چون کلبهٔ زنبوران

6. هم نیش کشیدستی هم نوش نهادستی

7. در غارت بی باران چون عادت عیاران

8. هم چشم گشادستی هم گوش نهادستی

9. ای روز دو عالم را پوشیده کلاه تو

10. نامش به چه معنی را شبپوش نهادستی

11. از جزع تو اقلیمی در شور و تو از شوخی

12. لعل شکرافشان را خاموش نهادستی

13. از کشی و چالاکی پیران طریقت را

14. صد غاشیه از عشقت بر دوش نهادستی

15. سحرا گه تو کردستی تا نام سنایی را

16. با آنهمه هوشیاری بی هوش نهادستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا توانی مده از کف به بهار ای ساقی
* لب جوی و لب جام و لب یار ای ساقی!
شعر کامل
سلمان ساوجی
* ما را سر باغ و بوستان نیست
* هر جا که تویی تفرج آن جاست
شعر کامل
سعدی
* شکایتی که ز زلف دراز اوست مرا
* به گفتن و به شنیدن نمی شود آخر
شعر کامل
صائب تبریزی