سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 408

1. زهی پیمان شکن دلبر نکوپیمان به سر بردی

2. مرا بستی و رخت دل سوی یار دگر بردی

3. کشیدی در میان کار خلقی را به طراری

4. پس آنگه از میان خود را به چالاکی بدر بردی

5. دلی کز من به صد جان و به صد دستان نبردندی

6. به چشم مست عالمسوز حیلت گر بدر بردی

7. همین بد با سنایی عهد و پیمان تو ای دلبر

8. نکو بگذاشتی الحق نکو پیمان به سر بردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تیشه بر سر زد و پا از در شیرین نکشید
* کوه‌کن بر در عشق از همه پادارتر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* یاد تو زود چون رود از دل که همرهش
* در اولین قدم نفس آخرین ماست
شعر کامل
محتشم کاشانی
* قیمت گل برود چون تو به گلزار آیی
* و آب شیرین چو تو در خنده و گفتار آیی
شعر کامل
سعدی