سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 407

1. زان خط که تو بر عارض گلنار کشیدی

2. ابدال جهان را همه در کار کشیدی

3. بر ماه به پرگار کشیدی خط مشکین

4. دلها همه در نقطهٔ پرگار کشیدی

5. هر دل که ترا جست چو دیوانهٔ مستی

6. در سلسلهٔ زلف زره‌دار کشیدی

7. زنار پرستی مکن ای بت که جهانی

8. در سلسلهٔ زلف چو زنار کشیدی

9. بس زاهد و عابد که بر آن طرهٔ طرار

10. از صومعه در خانهٔ خمار کشیدی

11. هر دل که سرافراشت به دعوی صبوری

12. او را به سوی خویش نگونسار کشیدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
* و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
شعر کامل
سعدی
* بر سر بالین طبیب از نالهٔ من زار شد
* از برای صحت من آمد و بیمار شد
شعر کامل
هلالی جغتایی
* حال زار من چه پرسی این نه بس کز روی تو
* دور ماندستم چو دور از روی خور نیلوفری
شعر کامل
هاتف اصفهانی