سنایی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 415

1. نگویی تا به گلبن بر چه غلغل دارد آن قمری

2. که چندان لحن می‌سازد همی نالد ز کم صبری

3. به لحن اندر همی گوید که سبحانا نگارنده

4. که بنگارد چنان رویی بدان خوبی و خوش چهری

5. مسیحادم و موسی کف سلیمان طبع و یوسف رخ

6. محمد دین و آدم رای و خو کرده به بی‌مهری

7. به روز آرایش مکتب شبانگه زینت ملعب

8. ضیاء روز و شمع شب شکر لب بر کسان خمری

9. اگر آتش پرستی را ز عشق او بترساند

10. ز بیم آتش عشقش شود بیزار از گبری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
* آن که یوسف به زر ناسره بفروخته بود
شعر کامل
حافظ
* ز دور باده به جان راحتی رسان ساقی
* که رنج خاطرم از جور دور گردون است
شعر کامل
حافظ
* رسم عاشق کشی و شیوه شهرآشوبی
* جامه‌ای بود که بر قامت او دوخته بود
شعر کامل
حافظ