سنایی_دیوانقصیده و قطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 34

1. آمد آن حور و دست من بربست

2. زده استادوار نیش به دست

3. زنخ او به دست بگرفتم

4. چون رگ دست من ز نیش بخست

5. گفت هشیار باش و آهسته

6. دست هر جا مزن چون مردم مست

7. گفتمش گر به دست بگرفتم

8. زنخ سادهٔ تو عذرم هست

9. زان که هنگام رگ زدن شرطست

10. گوی سیمین گرفتن اندر دست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت
* آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد
شعر کامل
حافظ
* عشق جز دولت و عنایت نیست
* جز گشاد دل و هدایت نیست
شعر کامل
مولوی