سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 108

1. آن نگاری کو رخ گلرنگ داشت

2. بی رخش آیینه دل زنگ داشت

3. وآن هلال ابرو که چون ماه تمام

4. غره یی در طره شبرنگ داشت

5. یک نظر کرد و مرا از من ببرد

6. جادوی چشمش چنین نیرنگ داشت

7. چون نگین بر دل نشان خویش کرد

8. یار نام آور که از ما ننگ داشت

9. دل برفت و خانه بر غم شد فراخ

10. کانده او جای بر دل تنگ داشت

11. بی غم او مرده کش باشد چو نعش

12. قطب گردونی که هفت اورنگ داشت

13. هم ز دست او قفا خوردم چو چنگ

14. گرچه بر زانوم همچون چنگ داشت

15. صد نوا شد پرده افغان من

16. ارغنون عشقش این آهنگ داشت

17. روز و شب چون دیگ جوشان ناله کرد

18. آب خامش چون گذر بر سنگ داشت

19. سیف فرغانی بصلحش پیش رفت

20. گرچه او در قبضه تیغ جنگ داشت

21. آفتابی اینچنین بر کس نتافت

22. تا اسد خورشید و مه خرچنگ داشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
* تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد
شعر کامل
حافظ
* جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
* نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان
شعر کامل
خاقانی
* گویند سنگ لعل شود در مقام صبر
* آری شود ولیک به خون جگر شود
شعر کامل
حافظ