سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 122

1. دل حظ خویشتن ز رخ یار برگرفت

2. دیده نصیب خویش ز دیدار بر گرفت

3. شیرین من بیامد و تلخی هجر خویش

4. از کام من بلعل شکر بار برگرفت

5. ملک سکندرست نه آب آنکه جان من

6. ز آن چشمه حیات خضروار برگرفت

7. آن درد را که هیچ طبیبی دوا نکرد

8. عیسی رسید و از تن بیمار برگرفت

9. بنشین بگوشه یی بفراغت که لطف او

10. رنج طلب ز جان طلب کار برگرفت

11. بر در نشسته دید مرا پرده بر فگند

12. بر ره فتاده یافت مرا خوار برگرفت

13. وصلش بلای هجر ز عشاق دفع کرد

14. مطرب صداع زخمه از او تار برگرفت

15. هر بیش و کم که هست بیاور که آن نگار

16. رسم طمع از مال خریدار برگرفت

17. کاریست عشق صعب و اگر جان رود در آن

18. هرگز نمی توان دل از این کار برگرفت

19. عشق آمد و ز دل غم جان برد حبذا

20. این خستگی که از دلم آزار بر گرفت

21. دل خود نماند در دو جهان سیف از آنکه یار

22. رسم دل از میانه بیکبار برگرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شکر خوشست ولیکن حلاوتش تو ندانی
* من این معامله دانم که طعم صبر چشیدم
شعر کامل
سعدی
* هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
* با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند
* همدم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند
شعر کامل
حافظ