سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 123

1. جانم از عشقت پریشانی گرفت

2. کارم از هجر تو ویرانی گرفت

3. وصل تو دشوار یابد چون منی

4. مملکت نتوان بآسانی گرفت

5. گر سعادت یار باشد بنده را

6. سهل باشد ملک و سلطانی گرفت

7. دست در زلفت بنادانی زدم

8. مار را کودک بنادانی گرفت

9. دوست بی همت نگردد ملک کس

10. ملک بی شمشیر نتوانی گرفت

11. حسن رویت ای صنم آفاق را

12. راست چون دین مسلمانی گرفت

13. بر سر بالین عشاقت بشب

14. خواب چون بلبل سحرخوانی گرفت

15. گفتمت کامم بده، گفتی بطنز

16. من بدادم گر تو بتوانی گرفت

17. دربهای وصل اگر جان میخوهی

18. راضیم چون نرخش ارزانی گرفت

19. اینچنین ملکی که سلطان را نبود

20. چون تواند سیف فرغانی گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو در جنگ آیی روم من به صلح
* خدای جهان را جهان تنگ نیست
شعر کامل
مولوی
* چون به رنگ زرد من بر می خورد برگ خزان
* زعفران می مالد از خجلت به روی خویشتن
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای که بر زاری دل می کنی انکار بیا
* گوش بر سینۀ من نه، بشنو زاری دل
شعر کامل
جامی