سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 163

1. خرم آن جان که برویت نگرانی دارد

2. وز هوای تو دلش گنج نهانی دارد

3. عشق بامرده نیامیزد واو زنده دلست

4. که تعلق برخ خوب تو جانی دارد

5. عشق صورت نبود باتو مرا، چون مردان

6. صورت عشق من ای دوست معانی دارد

7. ابتدای ره عشق تو مرا فاتحه ییست

8. کندرین دل اثر سبع مثانی دارد

9. جان مهجور زشوق تو برون می ننهد

10. از بدن پای ندانم چه گرانی دارد

11. زآتش عشق خبر می دهد وسوز درون

12. آب شعرم که بسوی تو روانی دارد

13. عشق را گفتم کای رهبر عشاق بدوست

14. آنکه من طالب اویم چه نشانی دارد

15. گفت در عالم فردیت خود او احدیست

16. که بخوبی نتوان گفت که ثانی دارد

17. سیف فرغانی اگر با تو نشیند یک دم

18. پادشاهیست که ملک دو جهانی دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق چو دل را به سوی خویش خواند
* دل ز همه خلق رمیدن گرفت
شعر کامل
مولوی
* خرم آن بقعه که آرامگه یار آن جاست
* راحت جان و شفای دل بیمار آن جاست
شعر کامل
سعدی
* زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود
* زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی