سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 205

1. مقبل آن قومی که با تو عشق دعوی کرده اند

2. وز دو عالم قصد آن درگاه اعلی کرده اند

3. روضه مأوی نمی خواهند و نخلستان خلد

4. بینوایانی که در کوی تو مأوی کرده اند

5. زندگی تن چو جان را مانع است از روی تو

6. عاشقان زنده دل مردن تمنی کرده اند

7. عاشقان از بهر جانان ترک عالم گفته اند

8. زاهدان از بهر جنت ترک دنیی کرده اند

9. عاشق عالی نظر را کآرزو دیدار تست

10. کحل چشم جانش از نور تجلی کرده اند

11. خال بر روی تو گویی از سواد چشم حور

12. نقش بندی بر بیاض دست موسی کرده اند

13. زآه عشاق تو مرده زنده می گردد مگر

14. تعبیه در وی دم احیای عیسی کرده اند

15. عشق ورز ار نام خواهی ای پسر کاهل سخن

16. از برای عشق مجنون ذکر لیلی کرده اند

17. سیف فرغانی اگر بد گفت و گر نیک از کرم

18. بشنو و عیبش مکن کز غیبش املی کرده اند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر مرگ دادست بیداد چیست
* ز داد این همه بانگ و فریاد چیست
شعر کامل
فردوسی
* خدا را ای نصیحتگو حدیث ساغر و می گو
* که نقشی در خیال ما از این خوشتر نمی‌گیرد
شعر کامل
حافظ
* ز سحر چشم تو شاهین پنجهٔ شاهم
* ز بند زلف تو زنجیر گردن شیرم
شعر کامل
فروغی بسطامی