سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 258

1. بیا که بی تو مرا کار برنمی آید

2. مهم عشق تو بی یار برنمی آید

3. مرا بکوی تو کاری فتاد،یاری ده

4. که جز بیاری تو کار برنمی آید

5. مقام وصل بلندست ومن برونرسم

6. سگش چو گربه بدیواربر نمی آید

7. ازآن درخت که درنوبهار گل رستی

8. ببخت بنده بجز خار برنمی آید

9. چو شغل عشق تو کاری چو موی باریکست

10. ازآن چو موی بیکبار برنمی آید

11. بآب چشم برین خاک در نهال امید

12. بسی نشاندم و بسیار برنمی آید

13. سزد که مزرعه را تخم نو کنم امسال

14. که آنچه کاشته ام پابرنمی آید

15. ز ذکر شوق خمش باش سیف فرغانی

16. که آن حدیث بگفتار برنمی آید

17. میان عاشق و معشوق بعد ازاین کاریست

18. که آن بگفتن اشعار برنمی آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود
* پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شعر کامل
مولوی
* کسی با شوق روحانی نخواهد ذوق جسمانی
* برای گلبن وصلش رها کن من و سلوی را
شعر کامل
عطار
* ابر اگر آموزد از طبع تو رسم مردمی
* در زمین دیگر نرویاند بجز مردم گیا
شعر کامل
سلمان ساوجی