سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 259

1. ترا بصحبت ما سر (فر) ونمی آید

2. زبنده شرم چه داری بگو نمی آید

3. بدور حسن تو بیرون عاشقی کاری

4. بیازموده ام از من نکو نمی آید

5. دلم بروی تو هرگز نمی کند نظری

6. که تیر غمزه شوخت برو نمی آید

7. همی خورند غمم آشناو بیگانه

8. که چون بنزد توآن ماه رو نمی آید

9. ترازوییست درو سنگ خویشتن داری

10. چنانکه جز بزرش سر فرو نمی آید

11. قرارداد که آیم بدیدن تو شبی

12. کنون قرار زمن رفت و او نمی آید

13. دلم وصال تو میخواهد اینچنین دولت

14. بصبر یافت توان واین ازو نمی آید

15. نبود با تو مرا عشق روزگاری ازآن

16. بروزگار تغیر درو نمی آید

17. چرا نمی کند اندیشه سیف فرغانی

18. که هیچ حاصل ازین گفتگو نمی آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* این خون کسی ریخته‌ای یا می سرخ است
* یا توت سیاهست که بر جامه چکیده‌ست
شعر کامل
سعدی
* زیره را من سوی کرمان آورم
* گر به پیش تو دل و جان آورم
شعر کامل
مولوی