سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 459

1. کسی کو عشق بازد بارخ تو

2. کند جان طرح با زیبا رخ تو

3. سر خود بر بساط عشقت ای شاه

4. ببازم تا بمانم با رخ تو

5. بساط نظم گستردم دگربار

6. براندم اسب فکرت با رخ تو

7. چو دیدم عقل و جان ودل سه بازیست

8. که یک یک می برد ازما رخ تو

9. درین بازی که من افتادم این بار

10. ندانم من بمانم یا رخ تو

11. اگر چه هر دو عالم برده تست

12. نماند هیچ کس الا رخ تو

13. بساط ملک بستانم زشاهان

14. اگر با من بود تنها رخ تو

15. پس هر پرده همچون درنشستم

16. ولی نگشود در برما رخ تو

17. نظر در خود کنم باشد که روزی

18. ازین پرده شود پیدا رخ تو

19. من وتو درجهان عشق وحسنیم

20. من اینجا شاهم وآنجا رخ تو

21. چوسیف امروز عاشق نیست با تو

22. ازو پنهان بود فردا رخ تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی
* مردم آخر همه مردند ز بیماری دل
* به امیدی که تو را بر سر بیمار آرند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* قامت به ناز افراخته، خلقی ز پا انداخته
* دل‌ها مسخر ساخته، کشورستانی را ببین
شعر کامل
فروغی بسطامی