سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 565

1. زاندیشه تو که هست جان در وی

2. دل چون قفس است و طوطیان در وی

3. در نعت تواند طوطیان یک یک

4. همچو لب تو شکر فشان در وی

5. هر دل که غم تو اندرو نبود

6. مرده شمرش که نیست جان در وی

7. از هر دو جهان نشان نمی گیرد

8. آن دل که تست یک نشان در وی

9. هرنکته زعلم این چنین عاشق

10. در تست هزار بحروکان در وی

11. عرشیست علیه استوی الرحمن

12. نی چون فلکست واختران در وی

13. من ازسخن تو لب بهم گیرم

14. چون کار نمی کند زبان در وی

15. در ذکر معانی تو می باید

16. لفظی زگهر هزار کان در وی

17. آنجا که مقام عاشقان تست

18. نازل چو زمین شد آسمان در وی

19. در بحر غمت که بی کنارست آن

20. ماییم فتاده تا میان در وی

21. مارا وترا ازین جهان ای جان

22. هرچند که کردم امتحان در وی

23. جانیست زحزن عالمی با او

24. روییست زحسن یک جهای در وی

25. گر جان منست دلپذیرم نیست

26. هرچیز(که) ازتو نیست آن در وی

27. در وصف تو شعر سیف فرغانی

28. دریست کشیده ریسمان در وی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چه سود از روضۀ جنت اگر شیرین معاذالله
* ز کوی خود دری در روضۀ فرهاد نگشاید
شعر کامل
جامی
* خیال روی تو بیخ امید بنشاندست
* بلای عشق تو بنیاد صبر برکند است
شعر کامل
سعدی
* برو ای سپر ز پیشم که به جان رسید پیکان
* بگذار تا ببینم که که می‌زند به تیرم
شعر کامل
سعدی