سیف فرغانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 80

1. بس کور دلست آنکه بجز تو نگرانست

2. یا خود نظرش با تو ودل باد گرانست

3. روی تو دلم را بسوی خود نگران کرد

4. آن را که دلی هست برویت نگرانست

5. در حسن نباشد چوتو هرکس که نکوروست

6. چون آب نباشد بصفا هرچه روانست

7. جان دل من شد غم عشق تو ازیرا

8. دل زنده بعشق تو چو تن زنده بجانست

9. دل کو خط آزادی خویش ازهمه بستد

10. جان داد بخطی که برو از تو نشانست

11. هر طفل که از مادر ایام بزاید

12. در عشق شود پیر اگرش بخت جوانست

13. هر چند که جان در خطرست از غمت ای دوست

14. دل کونه غم دوست خورد دشمن جانست

15. چون کرد درونی بغم عشق تعلق

16. آنست درونی که برون از دو جهانست

17. با یار غم عشق مرا بر تن وبر دل

18. نی کاه سبک باشد ونی کوه گرانست

19. سودا زده یی دوش چو فرهاد همی گفت

20. کین دلبر ما خسرو شیرین پسرانست

21. مه طلعت و خورشید رخ و زهره جبینست

22. شکر لب وشیرین سخن وپسته دهانست

23. تو دلبر خود را بکسی نام مگو سیف

24. کآن چیز که در دل گذرد دوست نه آنست

25. اینست یکی وصف زاوصاف کمالش

26. کندر دل وجان ظاهر واز دیده نهانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر چه پیریم، از جوانان جهان خوشدلتریم
* خنده ها بر صبح دارد موی چون کافور ما
شعر کامل
صائب تبریزی
* چه جای صحبت نامحرم است مجلس انس
* سر پیاله بپوشان که خرقه پوش آمد
شعر کامل
حافظ
* آن که پیش لب شیرین تو ای چشمه نوش
* آفرین گفته و دشنام شنوده است منم
شعر کامل
رهی معیری