شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1021

1. آفتابیست حضرت آدم

2. روشن از نور او بود عالم

3. ما منور از او و او از او

4. نیک دریاب این سخن فافهم

5. ساغر ما حباب پر آب است

6. خوش بود تشنه با چنین همدم

7. دل و دلبر رفیق هم گردید

8. جان و جانان روان شده باهم

9. جام بی جم اگر کسی دیده

10. ما ندیدیم جام را بی جم

11. دردمندیم و وصل او درمان

12. دل ما ریش و لطف او مرهم

13. در خرابات رند و سرمستیم

14. بندهٔ او و سید عالم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به روز مرگ چو تابوت من روان باشد
* گمان مبر که مرا درد این جهان باشد
شعر کامل
مولوی
* سیمرغ وهم را نبود قوت عروج
* آنجا که باز همت او سازد آشیان
شعر کامل
حافظ
* عذرخواهی کندم بعد از قتل
* عذر بدتر ز گناهش نگرید
شعر کامل
محتشم کاشانی