غزل شمارهٔ 1020
1. فارغیم از وجود و هم ز عدم
2. بی خبر از حدوث و هم ز قدم
3. در خرابات مست می گردیم
4. رند و ساقی رسیده ایم به هم
5. ای که گوئی شراب می نوشی
6. خوش سؤالی جواب هست نعم
7. از وجود ای عزیز ما بگذر
8. شادمان باش در عدم به نعم
9. خوش بود همدمی چو جام شراب
10. گر چه باشد دمی چنان همدم
11. عشق آمد طرب به ما بخشید
12. خیر ما بود در چنین مقدم
13. در دو عالم یکی بود سید
14. وحده لاشریک له فافهم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده