شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1028

1. تا بود عشق تو بود من عاشق تو بودم

2. من عاشق قدیمم کی بود تا نبودم

3. گم گشته بودم از خود در گوشهٔ خرابات

4. عشقت دلیلم آمد راهی به خود نمودم

5. از عشق چشم مستت جام شراب خوردم

6. دستار عقل سرکش عشقت ز سر ربودم

7. کردم ز اشک ساغر این خرقه شست و شوئی

8. گر زاهدی و تقوی کاری نمی گشودم

9. در دیده های خوبان حسن رخ تو دیدم

10. وز گفتهٔ لطیفان آواز تو شنودم

11. از دیر و کعبه ما را کاری نمی گشاید

12. این هر دو آزموده بسیار آزمودم

13. سید به جز خیالت نقشی دگر ندیده

14. تا رنگ زنگ هستی از آئینه زدودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پس مقالات من و مجلس تو
* راست چون زیره و چون کرمانست
شعر کامل
انوری
* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
* نشیند بر لب جویی و سروی در کنار آرد
شعر کامل
حافظ