شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1029

1. در مجمر عشق سوخت عودم

2. آتش شدم و نماند دودم

3. از دیدن غیر دیده بستم

4. تا دیده به روی او گشودم

5. چون سایه به آفتاب بنمود

6. شخصی بودم دو می نمودم

7. چون قطره به بحر عشق پیوست

8. اکنون چه زیان بود چه سودم

9. خود دیدم و خود نمودم ای دوست

10. خود گفتم و باز خود شنودم

11. آن دم که نبود بود عالم

12. در خلوت خاص عشق بودم

13. دیدم دو جهان خیال سید

14. تا زنگ ز آینه زدودم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بار محبت از همه باری گران‌تر است
* و آن کس کشد که از همه کس ناتوان‌تر است
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بس که زاهد به ریا سبحۀ صد دانه شمرد
* در همه شهر بدین شیوه شد انگشت نما
شعر کامل
جامی
* ندانمت که چه گویم تو هر دو چشم منی
* که بی وجود شریفت جهان نمی‌بینم
شعر کامل
سعدی