شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 109

1. چیست عالم سایه و آن آفتاب

2. تن بود چون سایه و جان آفتاب

3. نور عالم شمس دینش خوانده اند

4. سِر این دریاب و می خوان آفتاب

5. از برای نزل و بزم عاشقان

6. جام زرین است بر خوان آفتاب

7. آفتاب حسن او عالم گرفت

8. تا قیامت باد تابان آفتاب

9. نور روی نعمت الله دیده ام

10. می نماید در نظر آن آفتاب


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست
* کلاه داری و آیین سروری داند
شعر کامل
حافظ
* عالم دیگر به دست آور که در زیر فلک
* گر هزاران سال می مانی همین روز و شب است
شعر کامل
صائب تبریزی
* هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
* عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست
شعر کامل
سعدی