شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1096

1. منم که عاشق دیدار یار خود باشم

2. منم که والهٔ زلف نگار خود باشم

3. منم که سیدم و بندهٔ خداوندم

4. منم که دانه و دام شکار خود باشم

5. منم چو پرده و جانم امیر پرده نشین

6. منم که میر خود و پرده دار خود باشم

7. به هر کنار که باشم از این میان به یقین

8. چو نیک بنگرم اندر کنار خود باشم

9. به گرد کوه و بیابان دگر نخواهم گشت

10. به کنج دل روم و یار غار خود باشم

11. چرا جفا کشم از هر کسی درین غربت

12. به شهر خود روم و شهریار خود باشم

13. به غیر عشق مرا نیست کاری و باری

14. از آن مدام پی کار و بار خود باشم

15. از آنکه عاشق و معشوق نعمةاللهم

16. به گرد کار خود و کردگار خود باشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فراق یار که پیش تو کاه برگی نیست
* بیا و بر دل من بین که کوه الوند است
شعر کامل
سعدی
* نقطه هایی که درین دایره فرد آمده اند
* همه حیرت زده گردش این پرگارند
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا عمر گران مایه به پایان آمد
* همچنان قصه سودای تو را پایان نیست
شعر کامل
سعدی