شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1110

1. من ترک می و صحبت رندان نتوانم

2. یک لحظه جدائی ز حریفان نتوانم

3. بی ساغر و بی شاهد و بی می نتوان بود

4. بی دلبر و بی مجلس جانان نتوانم

5. هرگز ندهم جام می ازدست زمانی

6. جان است رها کردن آسان نتوانم

7. گوئی که بکن توبه ازین باده پرستی

8. زنهار مگو خواجه که من آن نتوانم

9. سریست مرا در سر و با کس نتوان گفت

10. دردیست مرا در دل و درمان نتوانم

11. در کوی خرابات مغان مست و خرابم

12. بودن نفسی بی می و مستان نتوانم

13. در دیدهٔ من نقش خیال رخ سید

14. نوریست که پیدا شده پنهان نتوانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صدف وار گوهرشناسان راز
* دهان جز به لؤلؤ نکردند باز
شعر کامل
سعدی
* گر تو در سینهٔ سیمین دل سنگین داری
* من هم از دولت عشقت تن رویین دارم
شعر کامل
فروغی بسطامی
* دور است سر آب از این بادیه هش دار
* تا غول بیابان نفریبد به سرابت
شعر کامل
حافظ