شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1131

1. عجب است این که من ز من طلبم

2. حسنم وز حسن حسن طلبم

3. یار من با من است و من حیران

4. به خطا رفته از ختن طلبم

5. یوسف خویشتن همی جویم

6. نه چو یعقوب پیرهن طلبم

7. با دل زنده عشق می بازم

8. من نیم مرده تا کفن طلبم

9. دل جمعی به جان خریدارم

10. در سر زلف پرشکن طلبم

11. دل من مدتی است تا گم شد

12. با اویس است در قرَن طلبم

13. در بهشت و بهشت می جویم

14. شمع بر کرده و لکن طلبم

15. روح اعظم نه یک بدن دارد

16. بلکه او از همه بدن طلبم

17. نعمت اللهم وز آل رسول

18. من کجا جای اهرمن طلبم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی
* این یک نفس که دیده ما میهمان توست
* آیینه پیش رو نگذاری چه می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
* ببرد قیمت سرو بلندبالا را
شعر کامل
سعدی