شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1203

1. ما مرشد عشاق خرابات جهانیم

2. ساقی سراپردهٔ میخانهٔ جانیم

3. تو از همدانی ولیکن همه دان نه

4. از ما شنو ای دوست که سر همه دانیم

5. تو عالم یک حرفی ما عالم عالم

6. تو میر صدی باشی و ما شاه جهانیم

7. هر کس به جمال و رخ خوبی نگرانند

8. در آینهٔ خویش به خود ما نگرانیم

9. از ما به همه عمر یکی مور نرنجید

10. تا بود بر این بوده و تا هست برآنیم

11. هر یار که بینیم که او قابل عشقست

12. حسنی بنمائیم و دلش را بستانیم

13. رندان سراپردهٔ ما عاشق و مستند

14. ما سید رندان سراپرده از آنیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* پا کشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق
* هر که را چون سرو اینجا پای در گل ماندماند
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل من ارزنی، عشق تو کوهی
* چه سایی زیر کوهی ارزنی را؟
شعر کامل
رودکی
* نسیم زلف تو چون بگذرد به تربت حافظ
* ز خاک کالبدش صد هزار لاله برآید
شعر کامل
حافظ