شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1204

1. مستیم و خرابیم و گرفتار فلانیم

2. سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم

3. ایمان به جز از کفر سر زلف نداریم

4. جز معرفت عشق دگر علم ندانیم

5. ما پیر خرابات جهانیم و لیکن

6. در عاشقی و باده خوری رند خرابیم

7. گو خلق بدانند که ما عاشق و مستیم

8. گو فاش بگویند که بر خود نگرانیم

9. ما نور قدیمیم که پیدا به حدوثیم

10. ما گنج وجودیم که از دیده نهانیم

11. بی عقل توانیم که عمری به سر آریم

12. بی جام می عشق زمانی نتوانیم

13. سید ز سر ذوق سخن گوید و خواند

14. هر قول که از ذوق بگویند بخوانیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ذره را تا نبود همت عالی حافظ
* طالب چشمه خورشید درخشان نشود
شعر کامل
حافظ
* بگذشت مه روزه عید آمد و عید آمد
* بگذشت شب هجران معشوق پدید آمد
شعر کامل
مولوی
* یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
* یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
شعر کامل
مولوی