شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1238

1. به نور طلعت او گشته چشم ما روشن

2. نموده در نظر نور کبریا روشن

3. نگاه کردم و دیدم به نور او او را

4. به نور او بنگر تا شود تو را روشن

5. فروغ نور جمالش که شمع انجمن است

6. چراغ مجلس ما کرده حالیا روشن

7. اگر نه نور جمالش به ما نماید رو

8. جمال شه که نماید به هر گدا روشن

9. ندیده دیدهٔ بیگانه زان که تاریک است

10. ولی ببین که شده چشم آشنا روشن

11. گرفته جام می و مست آمده در بزم

12. به ما نموده در آن جام می لقا روشن

13. همیشه در نظرم نور نعمت الله است

14. نگر به دیدهٔ ما نور چشم ما روشن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دانه دل را تو پامال علایق کرده ای
* ورنه خرمن ها ازین یک دانه می آید برون
شعر کامل
صائب تبریزی
* ایکه از بهر نمازت گوش جان بر قامتست
* قامتی را جوی کاید سرو پیشش در نماز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* گر ز مسجد به خرابات شدم خرده مگیر
* مجلس وعظ دراز است و زمان خواهد شد
شعر کامل
حافظ