شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1244

1. ای نور چشم عاشقان بنشین به چشم خویشتن

2. یعقوب را دلشاد کن ای یوسف گل پیرهن

3. ای صورت لطف خدا وی پادشاه دو سرا

4. لطفی کن از روی کرم پرده ز رویت برفکن

5. آئینهٔ گیتی نما ، تمثال از تو یافته

6. تو جان جمله عالمی مجموع عالم چون بدن

7. بر پردهٔ دیده از آن نقش خیالت می کشم

8. تا غیر نور روی تو چیزی نبیند چشم من

9. خوش آتشی افروختی عود دل ما سوختی

10. از بوی دود عود ما گشته معطر انجمن

11. با نعمت الله همدمم در هر نفس جان پرورم

12. تا چشم مستش دیده ام مستانه می گویم سخن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* برون از خود ندارد چاره ای درد دل عاشق
* همان کف مرهم کافور باشد زخم دریا را
شعر کامل
صائب تبریزی
* دوستی با ناتوانان مایه روشندلی است
* موم چون با رشته سازد شمع محفل می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* به خاموشی توان شد گوهر اسرار را محرم
* صدف تا بست از گفتار لب، شد مخزن دریا
شعر کامل
صائب تبریزی