شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1257

1. آن چنان حضرتی چنین می بین

2. چشم بگشا همان همین می بین

3. جام و می را به همدگر دریاب

4. نظری کن به آن و این می بین

5. ذره و آفتاب در نظر است

6. تیز می بین و خرده بین می بین

7. جام گیتی نما به دست آور

8. روبرو یار همنشین می بین

9. حسن او را نگر به دیدهٔ او

10. نور آن روی نازنین می بین

11. نور چشم است و دیدهٔ روشن از او

12. دیده و نور را قرین می بین

13. نعمت الله امین حضرت اوست

14. آن امانت نگر امین می بین


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شقایق بر سر هر کوه چون رخسار دلبر شد
* بنفشه بر لب هر جوی چون زلفین جانان شد
شعر کامل
امیر معزی
* چو از برگ گلش سنبل دمیدست
* ز حسرت در چمن گل پژمریدست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* طبیب عشق مسیحادم است و مشفق لیک
* چو درد در تو نبیند که را دوا بکند
شعر کامل
حافظ