غزل شمارهٔ 1272
1. حمد تو بینهایت و لطف تو بیکران
2. با جمله در حدیث و جمال تو بس عیان
3. فی الجمله چون منم تو همه کیستی بگو
4. ور خود توئی بگو که من اکنون شدم نهان
5. در کعبه و کنشت و خرابات وصل تست
6. در زهد و در صلاح و در انکار و امتحان
7. فی الجمله عارفیم به هر صورتی که هست
8. در دیدن صفات و کمال تو هر زمان
9. با ما توئی و از تو جدا نیست هیچ چیز
10. پیوند ما و تو به کرم هست جاودان
11. نور تو آسمان و زمین را ظهور داد
12. روشن شد از جمال و کمال تو این جهان
13. سید به بنده داد و جودی ز جود خود
14. بنمود آنچه بود به ارباب این و آن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده