شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1271

1. اگر ذوق صفا داری طلب کن خدمت رندان

2. و گر خواهی حضوری خوش در آ در خلوت رندان

3. تو را از خدمت زاهد به عمری کار نگشاید

4. هزاران کار بگشاید دمی از خدمت رندان

5. طلب کن رند سرمستی که تا ذوق خوشی یابی

6. دمی با جام همدم شو که یابی لذت رندان

7. خراباتست و مارمست و ساقی جام می بر دست

8. چه خوشحالی که من دارم مدام از صحبت رندان

9. مگو در بزم سرمستان حدیث دنیی وعقبی

10. به آنها کی فرود آید زمام همت رندان

11. نعیم نعمت رندی مجو از جنت رندان

12. بیا از نعمت الله جو نعیم نعمت رندان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اشک من ناردانه شد نه عجب
* گو دل من کفیده نار شود
شعر کامل
مسعود سعد سلمان
* سخن را روی گرم از قید خاموشی برون آرد
* سپند از آتش سوزان بلند آواز می گردد
شعر کامل
صائب تبریزی
* بر بیاض گردن او خال دیدم، سوختم
* کاین نشان انتخاب از دیده گستاخ کیست؟
شعر کامل
صائب تبریزی