شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1412

1. خیالش نقش می بندم به دیده

2. چنین نقش و خیالی خود که دیده

3. به نور اوست روشن دیدهٔ من

4. نظر فرما که بینی نور دیده

5. الفبا خواندم و کردم فراموش

6. خطی بر عالم و آدم کشیده

7. گذشته از وجود و از عدم هم

8. نمانده سیئات و هم حمیده

9. خراباتست و ما مست و خرابیم

10. ز مخموران عالم وارهیده

11. بیا با ما درین دریا و بنشین

12. که دریائیست نیکو آرمیده

13. نگر در آفتاب نعمت الله

14. که در هر ذره ای روشن بدیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
* که من او را ز محبان شما می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشنست
* آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
شعر کامل
سعدی
* آن که مسلسل نمود طرهٔ لیلی
* خواست که مجنون اسیر سلسله باشد
شعر کامل
فروغی بسطامی