شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1411

1. ما نقش خیال تو نگاریم به دیده

2. در دیدهٔ ما بین که توان دید به دیده

3. نوریست که در دیدهٔ ما روی نموده

4. روشنتر از این دیدهٔ ما دیده که دیده

5. در دیدهٔ اهل نظر آن لعبت خندان

6. بگرفته خوشی گوشه و جائی بگزیده

7. یک نقطه محیط است که در دور درآمد

8. این دایره خطیست از آن نقطه کشیده

9. در آینهٔ خلق نظر کردم و دیدم

10. عینیست عیان گشته به اخلاق حمیده

11. هر ذره که که بینی به تو خورشید نماید

12. آن ذره رسولیست که از غیب رسیده

13. ذوقی است در این گفتهٔ سید که چه گویم

14. خود خوشتر از این قول که گفته که شنیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای که دیدی قتل من در پای آن سرو سهی
* شحنه را ز این فتنه واقف کن که: قاتل می‌رود
شعر کامل
اوحدی
* بهر جائی که خون راند این تن پاک
* گیاه مهر، خواهد رستن از خاک
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* از آن ساغر که نرگس داده پیوست
* شقایق خورده و افتاده سرمست
شعر کامل
وحشی بافقی