شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 142

1. جان ما با ما در این دریا نشست

2. یار دریا دل خوشی با ما نشست

3. از سر هر دو جهان برخاست دل

4. بر در یکتای بی‌ همتا نشست

5. در خرابات مغان ما را چو یافت

6. مجلسی خوش دید خوش آنجا نشست

7. چون سر دار فنا دار بقا است

8. بر سر دار آمد و از پا نشست

9. ما و ساقی خوش به هم بنشسته ‌ایم

10. خوش بود با مردم دانا نشست

11. زاهد مخمور زیر افتاد و شد

12. عاشق مست آمد و بالا نشست

13. سید ما نور چشم مردم است

14. لاجرم بر دیدهٔ بینا نشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
* جرس فریاد می‌دارد که بربندید محمل‌ها
شعر کامل
حافظ
* عقل حیران شود از خوشهٔ زرین عنب
* فهم عاجز شود از حقهٔ یاقوت انار
شعر کامل
سعدی
* مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
* یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
شعر کامل
حافظ