شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1473

1. بی عشق مباش یک زمانی

2. کز عشق نکرد کس زیانی

3. آن آن دارد که عشق دارد

4. بی عشق کسی ندارد آبی

5. گر دست دهد ز ساقی ما

6. یک جرعهٔ می بخر به جانی

7. می نوش کنیم و عشق بازیم

8. گر زان که دهد خدا امانی

9. ساقی قدحی بیار حالی

10. مطرب غزلی بخوان روانی

11. این علم بدیع نعمت الله

12. بنویس معانی بیانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چنان سست است بازارم که می‌کاهد خریدارم
* جوی از قیمت من گر فروشندم به یک ارزن
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* پرتو حسن ازل افتاده بر دیوار و در
* دیو چون یوسف در اینجا محو دیدار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* دانی که در شریعت ما کیست کشتنی
* بیگانه‌ای که هیچ نگشت آشنای تو
شعر کامل
فروغی بسطامی