شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1474

1. تنها نه منم عاشق تو بلکه جهانی

2. گر جان طلبی هان بسپارند روانی

3. هر سو که نظر می کنم ای نور دو چشمم

4. بینم چو خودی بر سر کویت نگرانی

5. گر نام من ای یار بر آید به زبانت

6. در هر دو جهان یابم از آن نام و نشانی

7. خواهی که به پیری رسی ای جان ز جوانی

8. زنهار مکن قصد دل هیچ جوانی

9. این علم معانیست که کردیم بیانش

10. خود خوشتر از این قول که کرده است بیانی

11. ما نقش خیال تو نگاریم به دیده

12. بی نقش خیال تو نباشیم زمانی

13. در آینهٔ دیدهٔ سید همه بینند

14. آن نور که دیدیم در این دیده عیانی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی
* از تو با مصلحت خویش نمی‌پردازم
* همچو پروانه که می‌سوزم و در پروازم
شعر کامل
سعدی
* ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
* معشوق همین جاست بیایید بیایید
شعر کامل
مولوی