شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 180

1. چشم ما روشن به نور الله ماست

2. همچو نور روی نور الله ماست

3. هست نور الله را خیری دگر

4. پادشاهست او و این و آن گداست

5. جز وصال او نمی خواهم دگر

6. غیر عشق او دگر باد صبا است

7. از برای عمر جاویدان او

8. دایما ورد زبان ما دعاست

9. هر که بد گوید ورا نیکش مباد

10. بر صوابست او و بر دیگر خطاست

11. آفتاب ار نور رویش روشنست

12. مه ز عکس روی خوبش با صفاست

13. باشد او سر ، خلیل الله من

14. لاجرم سر حلقهٔ هر دو سراست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چند باشی همچو خون مرده پنهان زیر پوست؟
* همتی کن، پوست را بشکاف بر خود چون انار
شعر کامل
صائب تبریزی
* ترازو گر نداری پس تو را زو رهزند هر کس
* یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
شعر کامل
مولوی
* ز چشمم لعل رمانی چو می‌خندند می‌بارند
* ز رویم راز پنهانی چو می‌بینند می‌خوانند
شعر کامل
حافظ