شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 193

1. هر ذره که می بینی خورشید در او پیداست

2. در دیدهٔ ما بیند چشمی که به حق بیناست

3. گر شخص نمی بینی در سایه نگر باری

4. همسایهٔ او مائیم این سایه ازو پیداست

5. تا صورت خود بیند در آینهٔ معنی

6. معنی همه عالم در صورت او پیداست

7. ما در طلبش هر سو چون دیده همی گردیم

8. ما طالب و او مطلوب وین طرفه که او با ماست

9. موجیم در این دریا مائیم حجاب ما

10. چون موج نشست از پا مائی ز میان برخواست

11. هر بنده که می بینی دریاب که سلطانیست

12. هر قطره ز جود او چون درنگری دریاست

13. گفتار خوشم بشنو کز ذوق همی گویم

14. گر بنده ز خود گوید سید به خدا گویاست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عود جان در مجمر دل می نهم بر آتشی
* گرمی دلسوز عاشق از قرنفل خوشتر است
شعر کامل
شاه نعمت‌الله ولی
* دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
* این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
شعر کامل
مولوی
* کمال است در نفس انسان سخن
* تو خود را به گفتار ناقص مکن
شعر کامل
سعدی