غزل شمارهٔ 213
1. دل به دنیا مده که آن هیچست
2. آن جهان جو که این جهان هیچست
3. هر کرا علم هست و مالش نیست
4. قدر او نزد جاهلان هیچست
5. چه کنی مفردات ای مولا
6. غیر مفرد در این میان هیچست
7. ای که گوئی نشان او جویم
8. بی نشانست و آن نشان هیچست
9. لطف معنی طلب تو از صورت
10. بی معانی همه بیان هیچست
11. در پی زن مرو که چون دنیا
12. شیوهٔ شکل این و آن هیچست
13. ذوق نقش خیال چندان نیست
14. لذت و وهم عاقلان هیچست
15. منصب زهد نزد ما سهلست
16. عشرت و عشق فاسقان هیچست
17. به جز از زندگی حضرت ما
18. نزد رندان عاشقان هیچست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده