شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 221

1. آمد ز درم نگار سرمست

2. رندانه و جام باده بر دست

3. صد فتنه ز هر کنار برخاست

4. او مست در این میانه بنشست

5. لب را بنهاد بر لب ما

6. موئی به دونیم راست بشکست

7. عشق آمد و زنده کرد ما را

8. پیوسته بود به ما چو پیوست

9. از بود و نبود باز رستیم

10. آسوده ز نیست فارغ از هست

11. دل در سر زلف یار بستیم

12. محکم جائی شدیم پابست

13. از مستی ذوق نعمت الله

14. خلق دو جهان شدند سرمست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
* بسی گردش کند گردون بسی لیل و نهار آرد
شعر کامل
حافظ
* می نماید تلخی بادام آخر خویش را
* گرچه شیرین کار او را در شکر پنهان کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* نقش پای رفتگان هموار سازد راه را
* مرگ را داغ عزیزان بر من آسان کرده است
شعر کامل
صائب تبریزی