شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 259

1. هرکه او با ما در این دریا نشست

2. آبروئی یافت خوش با ما نشست

3. بر در میخانه مست افتاده ایم

4. هرکه آمد پیش ما اینجا نشست

5. از سر جان و جهان برخاست دل

6. بر در یکتای بی همتا نشست

7. در خرابات مغان مست و خراب

8. خوش بود با شاهد رعنا نشست

9. بزم رندان جنت المأوی بود

10. جاودان خواهیم در مأوا نشست

11. در سر هر کس که سودائی فتاد

12. کی تواند یک دمی از پا نشست

13. نعمت الله در همه عالم یکی است

14. بر سریر سلطنت تنها نشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هیچ از لب و چشم تو قناعت نتوان کرد
* یارب چه نهادند در این شکر و بادام
شعر کامل
فروغی بسطامی
* شب تنهاییم در قصد جان بود
* خیالش لطف‌های بی‌کران کرد
شعر کامل
حافظ
* دل شیر دارد تن ژنده پیل
* نهنگان برآرد ز دریای نیل
شعر کامل
فردوسی