شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 291

1. نعمت الله میر مستان است

2. در خرابات میر مستان است

3. در گلستان عشق رندانه

4. گوئیا چون هزاردستان است

5. عقل از اینجا برفت و عشق آمد

6. موسم ذوق می پرستان است

7. عهد بستیم با سر زلفش

8. دل اگر بشکند شکست آنست

9. در عدم خوش به تخت بنشستیم

10. نزد اهل نظر نشست آنست

11. چون ز هستی خویش نیست شدیم

12. هستی اوست هرچه هست آنست

13. دامن سید است در دستم

14. جاودان بنده را به دست آنست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* زدوده تیغها اندر کف ایشان چو نیلوفر
* شده نیلوفر از خون بداندیشان چو آذ‌ریون
شعر کامل
امیر معزی
* آتشین خوی مرا پاس دل من نیست نیست
* برق عالم سوز را پروای خرمن نیست نیست
شعر کامل
رهی معیری
* غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب
* که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
شعر کامل
هلالی جغتایی