شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 298

1. همه عالم تن است و او جان است

2. شاه تبریز و میر او جان است

3. کنج دل شد به گنج او معمور

4. ورنه بی گنج کنج ویرانست

5. عقل کل در جمال حضرت او

6. همچو من واله است و حیران است

7. زلف او مو به مو پریشان شد

8. حال جمعی از آن پریشان است

9. جام گیتی نمای دیدهٔ من

10. روشن از نور روی جانان است

11. هرچه بینی به دیدهٔ معنی

12. نظری کن که عین این آن است

13. بزم عشقست و عاشقان سرمست

14. نعمت الله میر مستان است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی
* در مردم بی مغز سرایت نکند حرف
* رنگین نکند باده گلرنگ کدو را
شعر کامل
صائب تبریزی
* سزای خدمت شایسته است لطف چه منت
* ز خدمتم خجل و حقگزار خدمت خویشم
شعر کامل
وحشی بافقی