شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 328

1. دردمندیم و آن دوا این است

2. راحت جان مبتلا این است

3. نقش رویش خیال می بندم

4. در نظر نور چشم ما این است

5. دل ما جان خود به جانان داد

6. دولت و دین دو سرا این است

7. عقل بیگانه رفت و عشق آمد

8. یار سرمست آشنا این است

9. همه با اصل خویش واگردیم

10. ابتدا آن و انتها این است

11. هر که فانی شود بقا یابد

12. رو فنا شو که خود بقا این است

13. نعمت الله هر که دید بگفت

14. مظهر حضرت خدا این است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* می دهم مستی به دلها گر چه مستورم ز چشم
* بوی آغوش بهارم در چمن پیچیده ام
شعر کامل
رهی معیری
* گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان
* کان شوخ سربریده بند زبان ندارد
شعر کامل
حافظ
* در بهشت عافیت افتادم از بی حاصلی
* شد حصاری بی بری از سنگ طفلان بید را
شعر کامل
صائب تبریزی