شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 336

1. در آینهٔ عالم تمثال جمال اوست

2. جمله به کمالش بین کاینها ز کمال اوست

3. در صورت و در معنی چندان که نظر کردیم

4. حسنی که به ما بنمود نقشی ز خیال اوست

5. بزمیست ملوکانه در خلوت میخانه

6. مخمور کجا گنجد اینجا چه مجال اوست

7. حکمی به نشان آل ، از حضرت او داریم

8. هر حرف که می خوانیم توقیع مثال اوست

9. زاهد هوس ار دارد با جنت و با حوران

10. ما را ز همه عالم مقصود وصال اوست

11. در مجلس ما بنشین تا ذوق خوشی یابی

12. زیرا می جام ما از آب زلال اوست

13. این گفتهٔ مستانه از سید ما بشنو

14. قولی و چه خوش قولی این سحر حلال اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
* هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
شعر کامل
جامی
* تو از خون چندین سر نامدار
* ز بهر فزونی درختی مکار
شعر کامل
فردوسی
* ذوق پاکان زخم و مستی نیست
* جاه نیکان به کبر و هستی نیست
شعر کامل
اوحدی