شاه نعمت‌الله ولی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 337

1. در هر چه نظر کردیم نقشی ز خیال اوست

2. در آینهٔ عالم تمثال جمال اوست

3. گر آب حیات ماست در چشمهٔ حیوان است

4. می نوش که نوشت باد ، کان عین زلال اوست

5. هر ذره که می بینی خورشید در او پیداست

6. ناقص نبود حاشا کامل به کمال اوست

7. با ذات غنی او عالم همه درویشند

8. سلطان و گدا یکسان ، جائی که جلال اوست

9. دل رفت سوی دریا ما در پی دل رفتیم

10. از عقل مجو ما را بیرون ز خیال اوست

11. این مجلس رندان است ما عاشق سرمستیم

12. مخمور نمی گنجد اینجا چه مجال اوست

13. گر ساقی سرمستان جامی دهدت بستان

14. زیرا که می سید از کسب حلال اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنام خداوند خورشید و ماه
* که دل را بنامش خرد داد راه
شعر کامل
فردوسی
* هم عنانم با صبا سرگشته‌ام سرگشته‌ام
* همزبانم با پری دیوانه‌ام دیوانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* چو غنچه نکهت خود از صبا دریغ مدار
* ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شعر کامل
صائب تبریزی